روز جهانی کودک
دختر عزیزم 17 مهر روز جهانی کودک بود متاسفم که به علت مشغله کاری ساعت 5صبح وقتی خواب بودی رفتم تهران ووقتی برگشتم ساعت از دوازده نیمه شب گذشته بود وباز خواب بودی.می دونی در زندگی ادما پارادوکس ها(دوگانه ها)ی زیادی وجودداره گاهی مجبور می شی از دیدن عزیزانت محروم بشی وبه سختی می شه این شرایطو مدیریت کرد.مسئولیتی را پذیرفتم که منو از تو وپدرت دور می کنه البته امیدوارم خیلی طولانی نباشه وما دوباره دور هم جمع بشیم.صبح ها به سختی از من جدا می شی واین ازارم می ده خیلی زیاد.اما تازمانی که این مسئولیتو دارم باید منشا اثری باشم که اون اثر برای اینده توهم بمونه.من اعتقاد دارم دنیا یک گردونه است وهر خوبی در اون می گرده ومی گرده وبه شکلی برمی گرده البته بدی هم همین طوره .اما قول می دم لحظات بهتری را برات رقم بزنم عزیز دلم.پرستارتو کنسل کردم چون احساس کردم بهتر تو محیط خانواده باشی.می برمت پیش عزیزو بابا علی چون اونا خیلی دوست دارن وهواتو دارن شاید حتی بهتر از منوامیدوارم بعدا به خاطر لحظاتی که باتونبودم خودمو سرزنش نکنموتو مادرت مسئولتو ببخشی.